آموزش زبان انگلیسی Blood
Blue blood : اصالت خانوادگی

blood-hound: سگ پلیس

bloodless: بدون خونریزی-سرد-بی عاطفه

blood money: خون بها-دیه

blood-shed: خونریزی-آدمکشی

bloodshot: چشم خون گرفته-قرمز

bloodletting: حجامت





p.s  
دوستان عزیزی که درخواست کرده بودن دعوتنامه بفرستم براشون جهت عضویت در گروه
معصومه نسیم و مرجان عزیز

دعوتنامه فرستادم اگر احیانا بدستتون نرسیده باشه اطلاع بدین دوباره بفرستم

و اما فاطمه عزیز
به آدرس ایمیلی که در قسمت نظرات گذاشتین دعوتنامه فرستادم
در وبلاگ عضو شین و هفته ای یکبار در موضوع های اعلام شده در وبلاگ در هر کدام که مایل بودین مطلب پست کنین

هر چیزی که راجع به زبان انگلیسی باشه
حتی میتونه یک خبر جالب به زبان انگلیسی باشه
یا شعر یا گرامر
اصطلاح
,
...

در آخر از همه ی دوستان عزیزم به خاطر لطفشون تشکر میکنم و معذرت میخوام که به موقع آپدیت نمیکنم

درس و مشق و کار ,...
اجازه نمیدن.

به بزرگی خودتون ببخشین.

دوستتون دارم.

بای.